شوگر (Sugar) سریالی جنایی، درام و اسرارآمیز جدیدی از سرویس استریم اپل تی وی پلاس است که نسبتا ژانری نئو-نوآر دارد و تا حدودی نظر منتقدان زیادی را جلب کرده است.
اواخر سال ۲۰۲۱ بود که شرکتهای مختلفی در تلاش بودند تا حق ساخت و پخش سریال Sugar (شوگر) را بهدست بیاورند؛ مجموعهای که از همان ابتدا کالین فارل را بهعنوان گزینهی اصلی خود برای ایفای نقش مرکزی داشت. درنهایت اپل تی وی پلاس برندهی این نبرد شد و چند ماه بعد سریال توسط همین سرویس استریم در دست تولید قرار گرفت و کالین فارل هم بهصورت رسمی به تیم بازیگران پیوست. به مرور زمان کربی هوول باپتست، ایمی رایان، دنیس بوتسیکاریس، الکس هرناندز و لیندزی پالسیفر هم به جمع بازیگران اصلی پیوستند. این سریال آمریکایی شامل ۸ قسمت است که کارگردانی آنها را فرناندو میرلز و آدام آرکین برعهده داشتند؛ خلق آن هم برعهدهی مارک پروتوسیویچ بوده است.
در خلاصه داستانِ سریال شوگر اینطور آمده است که: «یک کاراگاه خصوصی به نام جان شوگر، بررسی پروندهی اولیویا سیگل و ماجرای پنهان شدنِ اسرارآمیزِ او را برعهده دارد؛ دختری که نوهی یک تهیهکنندهی افسانهای در هالیوود به شمار میرود.» این سریال که داستانی پلیسی معمایی دارد و حول محور کاراگاهی در لس آنجلس میچرخد، بهعنوان یک برداشتِ معاصر توصیف شده است که تعریف دیگری از ژانرها را به مخاطب نشان میدهد. ما در ابتدای سریال، در شهر توکیو با خود جان شوگر ملاقات میکنیم؛ جایی که با یک پیشدرآمد سیاه و سفید، ما با این فریلنسر متخصص آشنا میشویم که افراد گمشده را خیلی محتاطانه پیدا میکند.
پس از ردیابی فرزند ربوده شدهی یک رئیس یاکوزا، شوگر به سرعت به لس آنجلس فراخوانده میشود. پروندهی جدید جان شوگر، نوهی جاناتان سیگل است که بدون هیچ سرنخی ناپدید شده است. از آنجایی که اولیویا قبلا معتاد بوده، پدرش به نام برنی، علت پنهان شدنِ او را بازگشت دوبارهاش به دنیای اعتیاد تلقی میکند. با اینکه دوست و همکارِ نزدیک شوگر یعنی روبی، در رابطه با این پرونده به او اخطار میدهد، اما شوگر به خاطر انگیزههای دیگری که دارد، تمام عزمش را جزم میکند که این پرونده را به نتیجه برساند. حالا این وسواس و علاقهی شدیدی که شوگر به این پرونده دارد، کاملا با رمز و راز کسلکننده و بیمزهای که به مخاطب نشان داده میشود، در تضاد است.
ما خیلی زود میفهمیم که شوگر عاشق فیلم دیدن و سینما است؛ آن هم به خاطر اینکه از ابتدا تا انتها مدام این موضوع را بیان میکند. در بخشهایی از روند سریال هم ما قسمتهایی از فیلم Sunset Boulevard (سانست بلوار)، فیلم Double Indemnity (غرامت مضاعف)، فیلم Touch of Evil (نشانی از شر) و دیگر آثار بزرگ میبینیم که ارتباط زیادی با داستان ندارند؛ اتفاقی که بیشازپیش نشان میدهد سریال Sugar چقدر با استانداردهای مخصوص به خودش فاصله دارد. منتقدان و بینندگانی که سریال Sugar را تماشا کردند، تا حد زیادی آن را دوست داشتند و امتیازات بالایی را هم برایش ثبت کردند. ۶۶ منتقد سایت راتن تومیتوز، رضایت ۸۲ درصدی خود از سریال شوگر را به ثبت رساندند.
بهصورت کلی آنها معتقد بودند که: «یک نوآرِ مدرن که غرق در سنت کلاسیک است. سریال Sugar میتواند از سرنخهای قویتری برای همراهی با سبک وسیع خود استفاده کند، اما اجرای جالب کالین فارل باعث میشود همه چیز قانعکننده و جذاب باشد.» از طرف دیگر ۸ هزار نفری هم که در سایت IMDB به این سریال امتیاز دادند، نمرهی آن را به ۷.۸ از ۱۰ رساندند. در سایت متاکریتیک هم شوگر بینصیب نماند و توانست از ۲۵ منتقد، میانگین امتیاز ۶۷ از ۱۰۰ را دریافت کند. نظر مشترک منتقدانی که این سریال را تماشا کردند، این بود که یکی از بزرگترین نقاط قوت این مجموعه، کالین فارل بود که تقریبا بهتنهایی بخش زیادی از بار را به دوش میکشید.
یکی از انتقاداتی که از طرف منتقدان به این سریال وارد بود، این نکته بود که سریال شوگر تا اواسط بازی، ماهیت اصلی خود را نشان نمیدهد؛ جایی که یک پیچش نسبتا مسخرهو ناشیانه، یک ایدهی کاملا جدید را معرفی میکند که در مسیری واضح و دنبالهروی منسجمی قرار ندارد. تا آن زمان، مخاطبان میتوانند مسیر بهتری را در طی این ۸ قسمت دنبال کنند و یک راز خوب را مورد بررسی قرار دهند؛ اما خب، این موضوع هم با دیالوگهای ناشیانه و اجراهای سخت ضعیف میشود. حتی تعدادی از منتقدان اعتقاد داشتند که احتمالا بخش زیادی از بینندگان، به آن پیچ و تاب نمیرسند و تا آنجا پیش نمیروند.
بالاتر به این موضوع اشاره کردیم که در بخشهایی از داستان، قسمتهایی از فیلمهای سینمایی مختلف نمایش داده میشود که در آن لحظه شاید ارتباطی با داستان نداشته باشند. اما به مرور زمان اتفاقاتی در روند سریال رخ میدهند که باعث میشود فیلمهای مختلف هالیوودی در سریال به هم پیوند بخورند و راه را برای الهامهای دیگر نیز باز میکند. به مرور زمان تمام چیزهایی را که مخاطب تا آن لحظه تماشا کرده، به هم میریزد و شاید حتی او را مجبور کند که قسمتهای قبلی را دوباره ببیند تا سرنخهایی را که ندیده بود، با دقت بیشتری پیدا کند. با وجود ضعفهایی که جلوتر گفتیم، سریال شوگر با ترکیب ژانرها و المانهای مختلف، ایدههای هیجانانگیزی را به نمایش میگذارند؛ هرچند که ادعایی برای تعریف و اختراع دوبارهی این ژانر ندارد.